روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما

ساخت وبلاگ
بالاخره با پشت سر گذاشتن همه سختی ها، دیروز موفق شدم از پایان نامه ام دفاع کنم. 

هورا

پی نوشت :

چند روزه بیخود و بی جهت تب کردم یه کم نگرانم. قرار شد تا شنبه سر کنم و اگر بهتر نشدم برم آزمایش 

 

روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : دفاع پایان نامه کارشناسی ارشد,دفاع پایان نامه ارشد,دفاع پایان نامه,دفاع پايان نامه,دفاع پایان نامه به انگلیسی,دفاع پایان نامه ppt,دفاع پایان نامه معماری,دفاع پایان نامه چیست,پاورپوینت دفاع پایان نامه,پاورپوینت دفاع پایان نامه کارشناسی ارشد, نویسنده : fedia بازدید : 193 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 19:45

فورباغه یازدهم در خانه انجام شد. 

توانایی رفتن به مطب رو.نداشتم. 

کادر پزشکی شیمی درمانی قورباغه یازدهم رو به زور بخانه اورد. 

زیر پمپم همچنان

روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : شیمی درمانی در منزل,شيمي درماني در منزل, نویسنده : fedia بازدید : 194 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 13:03

سلام  من برگشتم. ممنون از این همه لطف و محبت و شرمنده که باعث نگرانیتون شدم نمی دونم دعاهای شما چطور معجزه کرد که من دوباره اینجام.  نمی تونم براتون از حجم و وسعت دردی بگم که کشیدم اما به یک چیز اطمینان پیدا کردم خدا می خواد که من بمونم. حکمت این همه درد و رنجی رو که میده نمی دونم اما وقتی من رو می فرسته وسط بهشت تو بیمارستانی که پرستاراش مثل یه فرشته میشند و کمکت می کنند تا حداقل کمتر درد بکشی  مطمئن میشی که دوباره باید دستت رو بزنی به زانو و بلند بشی از جا.   پی نوشت 1: بزرگترین اشتباهم این بود که به انکولوژیستم اعتماد کردم و البته تو معذوریات اخلاقی قرار روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fedia بازدید : 168 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 12:33

هفت روزی که بیمارستان بستری بودم به پسرک خیلی سخت گذشت چون نمی تونست من رو ببینه و ماجرای خوابیدن شبش هم ماجرایی بود. البته شب قبل از عمل اجازه دادند پسرک رو ببینم. برام یک لگو آورد و داد دستم که هر وقت دردم شروع میشه اون رو تو دست هام فشار بدم . موقع ترخیص اومد دنبالم. وقتی جلوی در اسانسور ایستاده بودیم یکی از همراهان بیمار از پسرک پرسید مامان برات خواهر هدیه اورده یا داداش؟؟پسرک یه کم فکر کرد و گفت مامانم خودش هدیه است. قند تو دلم اب شد ، پسرک لحظه های سخت من رو درک می کنه. پسرکم تو سختی های من مردی شده برای خودش.  روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fedia بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 12:32

قراربود سه شنبه این هفته اخرین دوره شیمی درمانی رو بگذرونم. 

اما متاسفانه تب و التهاب زخم فیستول باعث شد که دیشب دکتر جراحم به من توصیه کنه ده روز دیگه این دوره رو انجام بدم. این قورباغه دوازدهم مدام از دستم لیز

می خوره. حتما حکمتی هست. نمی دونم.  

روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fedia بازدید : 194 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 12:29

صبح رفتم آزمایش 

غروب هم پیش آنکولوژیست 

اما گفت با این زخم بهتره شنبه شیمی درمانی بشم

چقدر عقب می افتد این دور آخر 

روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : باز هم نشد,باز هم حامله نشدم, نویسنده : fedia بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 12:28

تند تند دارم به کارهایم می رسم.  کیف ولوازم التحریر پسرک را خریده ام. سه شنبه امتحان زبان دارد فقط چند ساعت امروز صبح وقت دارم با او کار کنم   داروهایم رو اماده گذاشته ام.پورتکت، چسب مخصوص، ملافه تمیز قرص های ضد تهوع قبل شیمی درمانی خدایا کمکم کن کمک کن اخرین بارم باشد نفس هایم تند تند بالا و پایین می شوند دست خودم نیست،  انگار ریه هایم جمع شده میروم، ساعت دو و نيم  و  می بلعم اخرین قورباغه را  زخمم را بدست خدا می سپارم، حتما خودش فکری بحال بهبودیش می کند چه نا ارامم امروز   روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fedia بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 12:26

بالاخره تمام شد این دوازده قورباغه نافرم و ناجور  جانم را به لبم رساندند اما قورتشان دادم حالا من مانده ام و...... . . نه، نمی خواهم عزا بگیرم برای ازمایش تومور مارکر  آبان و پت اسکن اذر من مانده ام و دفاعم در انتهای شهریور من مانده ام و فرشته ایی مهربان و دل نگران بنام مادر، همسری وفادار و استوار و پسرکی شیرین زبان و آبديده  من مانده ام و هزاران راه نرفته با کوله باری جدید برای شروع از نقطه صفر  مدیون همه شما هستم که در کنارم ماندید.  دوستتان دارم تا ابد  روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما...
ما را در سایت روزهای قشنگ بدون آدنوما کارسینوما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fedia بازدید : 197 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 12:25